"وجودم" تنها یک "حرف"است و "زیستنم"تنها "گفتن" همان یک حرف،
اما بر سه گونه:سخن گفتن و معلمی کردن و نوشتن.
آنچه تنها مردم می پسندند:سخن گفتن ،
آنچه هم من و هم مردم: معلمی کردن ،
و آنچه خودم را راضی می کند و احساس می کنم که با آن ،نه کار
، که زندگی می کنم: نوشتن!و نوشتن هایم نیز بر سه گونه :
اجتماعیات ، اسلامیات و کویریات.
آنچه تنها مردم می پسندند:اجتماعیات،
و آنچه هم من و هم مردم:اسلامیات
،و آنچه خودم را راضی می کند و احساس می کنم که با آن ،
نه کار – و چه می گویم؟-نه نویسندگی،که زندگی می کنم :کویریات و
از همین جا است تردیدی که همیشه در انتشار اینها دارم
و این سیصد صفحه نزدیک ده هزار صفحه از این کلماتی که هر کدام
،پاره ای از بودن من است و نه عملیات و عقلیات،
که عصاره ی هستی من اند در زیر این سنگ له کننده ی عصاره ی زمانه،
این"خراس" بیرحمی که،با خرپوز بسته و چشم بسته اش،
بر روح و مغز و احساس و اعصابم می گردد و می گردد و می گردد
و درپایان شب، به همان جا میرسد که در آغاز روز،
از آنجا به راه افتاده بود و پیدا است که در این "پوچی دوار"
،این "خر" سفری در پیش ندارد و این سنگ راه به جایی نمی برد
و غایتی اگر هست،روغن کشیدن از ماست و نهایتی اگر هست،
تفاله ای که از ما می ماند،در زیر دست و پای این شب و روز
"وسواس خناسی" که بر ما می گذرد و "عمر" نام دارد!
و تردید من!
دکتر علی شریعتی
:: موضوعات مرتبط:
متن زیبا ,
,
:: برچسبها:
متن ,
متن زیبا ,
کویر گزیده ای از کتاب کویر دکتر شریعتی ,
علی شریعتی ,
دکتر علی شریعتی ,
کویر ,
|
امتیاز مطلب : 15
|
تعداد امتیازدهندگان : 5
|
مجموع امتیاز : 5