پرسیدم: چه عملی از بندگان بیش از همه تو را به تعجب وا میدارد؟
پاسخ آمد: اینكه شما تمام كودكی خود را در آرزوی بزرگ شدن به سر میبرید…
و دوران پس از آن در حسرت بازگشت به كودكی میگذرانید…
اینكه شما سلامتی خود را فدای مالاندوزی میكنید…
و سپس تمام دارایی خود را صرف بازیابی سلامتی مینمایید…
اینكه شما به قدری نگران آیندهاید كه حال را فراموش میكنید،
در حالی كه نه حال را دارید و نه آینده را…
این كه شما طوری زندگی میكنید كه گویی هرگز نخواهید مرد…
و چنان گورهای شما را گرد و غبار فراموشی در بر میگیرد كه گویی هرگز زنده نبودهاید…
سكوت كردم و اندیشیدم،
در خانه چنین گشوده، چه میطلبیدم؟ بلی، آموختن…
پرسیدم: چه بیاموزم؟
پاسخ آمد: بیاموزید كه مجروح كردن قلب دیگران بیش از دقایقی طول نمیكشد…
ولی برای التیام بخشیدن آن به سالها وقت نیاز است…
بیاموزید كه هرگز نمیتوانید كسی را مجبور نمایید تا شما را دوست داشته باشد،
زیرا عشق و علاقه دیگران نسبت به شما آینهای از كردار و اخلاق خود شماست
بیاموزید كه هرگز خود را با دیگران مقایسه نكیند، از آنجایی كه هر یك از شما…
به تنهایی و بر حسب شایستگیهای خود مورد قضاوت و داوری ما قرار میگیرد…
بیاموزید كه دوستان واقعی شما كسانی هستند كه با ضعفها و نقصانهای شما آشنایند
ولیکن شما را همانگونه كه هستید و دوست دارند…
بیاموزید كه داشتن چیزهای قیمتی و نفیس به زندگی شما بها نمیدهد،
بلكه آنچه با ارزش است بودن افراد بیشتر در زندگی شماست…
بیاموزید كه دیگران را در برابر خطا و بیمهری كه نسبت به شما روا میدارند…
مورد بخشش خود قرار دهید و این عمل را با ممارست در خود تقویت نمایید…
بیاموزید كه كه دونفر میتوانند به چیزی یكسان نگاه كنند…
ولی برداشت آن دو هیچگاه یكسان نخواهد بود…
بیاموزید كه در برابر خطای خود فقط به عفو و بخشش دیگران بسنده نكنید،
تنها هنگامی كه مورد آمرزش وجدان خود قرار گرفتید، راضی و خشنود باشید...
بیاموزید كه توانگر كسی نیست كه بیشتر دارد بلكه آنكه خواستههای كمتری دارد…
به خاطر داشته باشید كه مردم گفتههای شما را فراموش میكنند،
مردم اعمال شما را نیز از یاد خواهند برد ولی ،
هرگز احساس تو را نسبت به خویش از خاطر نخواهند زدود…
:: موضوعات مرتبط:
گوناگون ,
,
|
امتیاز مطلب : 7
|
تعداد امتیازدهندگان : 3
|
مجموع امتیاز : 3