عضو شوید


نام کاربری
رمز عبور

:: فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

نام کاربری
رمز عبور
تکرار رمز
ایمیل
کد تصویری
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود



سلام ..ممنونم از نگاهتون..خوش اومدید... اگه دوست دارید مطالب مختلفی درباره ی طبیعت گردی، ساخت انواع کاردستی و کلی چیزای باحال دیگه اطلاعات کسب کنید خوشحال میشم به اینستاگرام ما سری بزنید قدمتونو روی چشم ما بذارید. @mahsano1372

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان تا خدا (نردبانی برای نزدیکی به خالق بی همتا) و آدرس takhoda.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.







نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

آمار مطالب

:: کل مطالب : 538
:: کل نظرات : 393

آمار کاربران

:: افراد آنلاین : 1
:: تعداد اعضا : 2

کاربران آنلاین


آمار بازدید

:: بازدید امروز : 107
:: باردید دیروز : 20
:: بازدید هفته : 169
:: بازدید ماه : 3186
:: بازدید سال : 78570
:: بازدید کلی : 307161

RSS

Powered By
loxblog.Com

نامه اي از طرف خدا:
یک شنبه 22 ارديبهشت 1392 ساعت 17:6 | بازدید : 1845 | نوشته ‌شده به دست مهسا | ( نظرات )

 نامه اي از طرف خدا:

امروز صبح كه از خواب بيدار شدي نگاهت مي­كردم،اميدوار بودم كه با من حرف بزني.حتي براي چند كلمه،نظرم را بپرسي يا براي اتفاق خوبي كه ديروز در زندگي برايت افتاد از من تشكر كني،اما متوجه شدم كه خيلي مشغولي،مشغول انتخاب لباسي كه مي­خواستي بپوشي.

وقتي داشتي اين طرف و آن طرف مي­دويدي تا حاضر شوي،

 

فكر مي­كردم كه چند دقيقه­اي وقت داري كه بايستي و به من بگويي:سلام.

 

اما تو خيلي مشغول بودي.

 

يكبار مجبور شدي منتظر شوي و براي مدت يك ربع كاري نداشتي

 

جز اينكه روي يك صندلي بنشيني ،بعد ديدمت كه از جا پريدي،

 

خيال كردم مي­خواهي چيزي را به من بگويي.اما تو به طرف تلفن دويدي

 

و در عوض به دوستت تلفن كردي تا از آخرين شايعات باخبر شوي.

 

تمام روز را منتظرت بودم.با آن همه كارهاي مختلف گمان مي­كنم

 

كه اصلا وقت نداشتي با من حرف بزني.

 

تو به خانه رفتي و به نظر مي­رسيدكه هنوز خيلي كارها براي

 

انجام دادن داري.بعد از انجام دادن چند كار تلويزيون را روشن كردي

 

و تو در حال تماشاي تلويزيون شام خوردي و باز هم با من صحبتي نكردي.

 

موقع خواب فكر مي­كنم خيلي خسته بودي،بعد از آن كه به همه

 

اعضاي خانواده ات شب بخير گفتي و به رختخواب رفتي و فورا خوابيدي،

 

نمي­دانم چرا به من شب بخير نگفتي،اما اشكالي ندارد

 

مگر صبح به من سلام كردي؟

 

احتمالا متوجه نشدي كه من هميشه در كنارت و براي كمك به تو آماده ام،

 

من صبورم ،بيش از آنچه تو فكرش را مي­كني.

 

حتي مي­خواهم به تو ياد دهم كه چگونه با ديگران صبور باشي.

 

من آنقدر دوستت دارم كه هر روز منتظرت هستم،

 

منتظر يك سر تكان دادن ،يك دعا ،يك فكر يا گوشه­اي از قلبت

 

كه به سوي من آيد.خيلي سخت است كه مكالمه يك طرفه داشته باشي.

 

خوب، من باز هم سراسر پر از عشق منتظرت خواهم بود،

 

به اميد آنكه شايد فردا كمي هم به من وقت بدهي.

 

آيا وقت داري كه اين نامه را براي ديگر عزيزانم بفرستي?

 

اگر نه عيبي ندارد،من مي­فهمم و سعي مي­كنم راه ديگري بيابم،

 

من هرگز دست نخواهم كشيد.

 

دوستت دارم،روز خوبي داشته باشي.دوست و دوستدارت:خدا.

 




:: موضوعات مرتبط: داستانک , متن زیبا , ,
:: برچسب‌ها: خدا , خدایا , عشقانه ای برای خدا , نامه ای از طرف خدا , داستان , داستان زیبا , داستانی زیبا درباره ی خدا , نامه , نامه ای زیبا از طرف خدا , سخنان خدا , سخنان خدا با بندگان , ,
|
امتیاز مطلب : 6
|
تعداد امتیازدهندگان : 3
|
مجموع امتیاز : 3
می توانید دیدگاه خود را بنویسید

/weblog/file/img/m.jpg
بنده ی خدا در تاریخ : 1392/12/26/takhoda - - گفته است :
خدایا مرا ببخش.
که گاهی حضور پر مهرت را فراموش کردم.


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه: