عضو شوید


نام کاربری
رمز عبور

:: فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

نام کاربری
رمز عبور
تکرار رمز
ایمیل
کد تصویری
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود



سلام ..ممنونم از نگاهتون..خوش اومدید... اگه دوست دارید مطالب مختلفی درباره ی طبیعت گردی، ساخت انواع کاردستی و کلی چیزای باحال دیگه اطلاعات کسب کنید خوشحال میشم به اینستاگرام ما سری بزنید قدمتونو روی چشم ما بذارید. @mahsano1372

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان تا خدا (نردبانی برای نزدیکی به خالق بی همتا) و آدرس takhoda.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.







نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

آمار مطالب

:: کل مطالب : 538
:: کل نظرات : 393

آمار کاربران

:: افراد آنلاین : 1
:: تعداد اعضا : 2

کاربران آنلاین


آمار بازدید

:: بازدید امروز : 331
:: باردید دیروز : 695
:: بازدید هفته : 331
:: بازدید ماه : 6285
:: بازدید سال : 81669
:: بازدید کلی : 310260

RSS

Powered By
loxblog.Com

آیا؟؟؟
جمعه 26 آبان 1391 ساعت 14:57 | بازدید : 1995 | نوشته ‌شده به دست مهسا | ( نظرات )
 تو آیا عاشقی کردی بفهمی عشق یعنی چه؟
 
تو آیا با شقایق بوده‌ای گاهی؟

نشستی پای اشکِ شمعِ گریان تا سحر یک شب؟




تو آیا قاصدک‌های رها را دیده‌ای هرگز،
که از شرم نبود شاد‌پیغامی،

میان کوچه‌ها سرگشته می‌چرخند؟

نپرسیدی چرا وقتی که یاسی، عطر خود تقدیم باغی می‌کند

چیزی نمی‌خواهد 




و چشمان تو آیا سوره‌ای از این کتاب هستی زیبا،

تلاوت کرده با تدبیر؟ 




تو از خورشید پرسیدی، چرا

بی‌منت و با مهر می‌تابد؟

تو رمز عاشقی، از بال پروانه، میان شعله‌های شمع، پرسیدی؟

تو آیا در شبی، با کرم شب‌تابی سخن گفتی

از او پرسیده‌ای راز هدایت، در شبی تاریک؟ 





تو آیا، یاکریمی دیده‌ای در آشیان، بی‌عشق بنشیند؟

تو ماه آسمان را دیده‌ای، رخ از نگاه عاشقان نیمه‌شب‌ها بربتاباند؟

تو آیا دیده‌ای برگی برنجد از حضور خار بنشسته کنار قامت یک گل؟

و گلبرگ گلی، عطر خودش، پنهان کند، از ساحت باغی؟ 




تو آیا خوانده‌ای با بلبلان، آواز آزادی؟ 

تو آیا هیچ می‌دانی،

اگر عاشق نباشی، مرده‌ای در خویش؟

نمی‌دانی که گاهی، شانه‌ای، دستی، کلامی را نمی‌یابی ولیکن سینه‌ات لبریز از عشق است… 





تو پرسیدی شبی، احوال ماه و خوشه زیبای پروین را؟

جواب چشمک یک از هزاران اخترِ آسمان را، داده‌ای آیا ؟! 

ببینم، با محبت، مهر، زیبایی،

تو آیا جمله می‌سازی؟ 

نفهمیدی چرا دل‌بستِ فالِ فالگیری می‌شوی با ذوق!

که فردا می‌رسد پیغام شادی!

یک نفر با اسب می‌آید!

و گنجی هم تو را خوشبخت خواهد کرد! 

تو فهمیدی چرا همسایه‌ات دیگر نمی‌خندد؟

چرا گلدان پشت پنجره، خشکیده از بی‌آبیِ احساس؟
نفهمیدی چرا آیینه هم، اخمِ نشسته بر جبینِ مردمان را برنمی‌تابد؟



نپرسیدی خدا را، در کدامین پیچ، ره گم کرده‌ای آیا؟ 



جوابم را نمی‌خواهی تو پاسخ داد، ای آیینه دیوار!!؟

ز خود پرسیده‌ام در تو!

که عاشق بوده‌ام آیا!!؟

جوابش را تو هم، البته می‌دانی
سکوت مانده بر لب را

تو هم ای من!

به گوش بسته می‌خوانی 







:: موضوعات مرتبط: ادبی , ,
|
امتیاز مطلب : 15
|
تعداد امتیازدهندگان : 3
|
مجموع امتیاز : 3
می توانید دیدگاه خود را بنویسید

/weblog/file/img/m.jpg
حسن در تاریخ : 1391/8/27/6 - - گفته است :
شما با افتخار فراوان لينك شديد منتظر ورود دوباري تان هستيم
mamnon az lotfeton

/weblog/file/img/m.jpg
ali در تاریخ : 1391/8/27/6 - - گفته است :
سلام/ایول قشنگ بودن این پستای جدیدت/یاعلی


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه: